چگونه یک تیم دیجیتال مارکتینگ رویایی برای هر سازمانی و با هر اندازه‌ای تشکیل دهیم

یک تیم دیجیتال مارکتینگ خوب، تیمی‌ست که در آن همه اعضا با هم کار کنند تا تصویری منسجم از برند ایجاد کنند. ساختن چنین دپارتمانی آسان نیست، اما زمانی که موفق به انجام آن شوید، شاهد بهبود فروش و روابط با مشتریان خود خواهید بود! بنابراین ساختار تیم دیجیتال مارکتینگ ایده آل چیست؟

همان طور که تکنولوژی به تکامل خود ادامه می‌دهد، نقش تیم‌های بازاریابی در حال تغییر است تا طیفی از مهارت‌ها و تکنیک‌های جدید را در بر گیرد.

در این پست به شما توضیح خواهیم داد که ساختار تیم دیجیتال مارکتینگ برای مشاغل کوچک، متوسط ​​و بزرگ چگونه به نظر می‌رسد، کدام ساختار برای شما بهتر جواب می‌دهد و چگونه استخدام بعدیتان در زمینه دیجیتال مارکتینگ را انجام دهید.

آشنایی با ساختار تیم دیجیتال مارکتینگ

آشنایی با ساختار تیم دیجیتال مارکتینگ

یک تیم دیجیتال مارکتینگ متشکل از چندین متخصص است که توسط یک معاون/مدیر دیجیتال مارکتینگ هدایت می‌شود. متخصصان یا کارشناسان دیجیتال مارکتینگ شامل کارشناس سئو، مدیران شبکه‌های اجتماعی و کارشناسان پرفورمنس مارکتینگ هستند.

در سازمان‌های بزرگ‌تر، تیم دیجیتال مارکتینگ ممکن است به‌عنوان یک بخش مجزا از تیم بازاریابی سنتی عمل کند و عملکرد را به مدیر مارکتینگ گزارش دهد. همچنین ممکن است تیم‌ها بر اساس مدل‌های زیر ساختار بندی شوند:

  • متمرکز
  • غیر متمرکز
  • یکپارچه
  • جغرافیایی
  • مبتنی بر محصول
  • مبتنی بر بازار
  • مبتنی بر قیف
  • مبتنی بر فرآیند
  • قابل انعطاف
  • عملکردی

در سازمان‌های کوچک‌تر، از مدیران مارکتینگ انتظار می‌رود که استراتژی‌های بازاریابی سنتی و دیجیتال را ادغام و اجرا کنند و/یا با یک آژانس دیجیتال مارکتینگ همکاری داشته باشند و بر توسعه و اجرای کمپین‌های بازاریابی داخلی و خارجی نظارت کنند.

نقش‌های اساسی در ساختار تیم دیجیتال مارکتینگ

نقش‌های اساسی در ساختار تیم دیجیتال مارکتینگ

نقش‌های اساسی در ساختار تیم دیجیتال مارکتینگ عبارتند از:

مدیر دیجیتال مارکتینگ: مدیر دیجیتال مارکتینگ تمام ایده‌ها، ابتکارات و استراتژی‌های دیجیتال مارکتینگ را برنامه‌ریزی و رهبری می‌کند.

مدیر حساب یا اکانت منیجر: اکانت منیجر در یک آژانس دیجیتال مارکتینگ کار می‌کند و به عنوان مشاور و مدیر پروژه با مشتری و متخصصان دیجیتال مارکتینگ ارتباط برقرار می‌کند.

استراتژیست محتوا: استراتژیست محتوا، استراتژی محتوا را از ایده پردازی محتوا گرفته تا ایجاد، توزیع و ارزیابی توسعه می‌دهد.

کارشناس سئو: کارشناس سئو بر رتبه بندی کلمات کلیدی سایت نظارت می‌کند و اطمینان می‌دهد که وب سایت برای رتبه بندی بالا برای کلمات کلیدی هدف بهینه شده است.

برنامه ریز رسانه‌های دیجیتال یا Digital Media Planner:  کانال‌های کمپین تبلیغاتی دیجیتال مارکتینگ، بودجه، و نظارت بر اجرا و عملکرد تمام کمپین‌های رسانه‌ای پولی را برنامه‌ریزی می‌کند.

مدیر تبلیغات: مدیر تبلیغات بر کمپین‌های تبلیغات دیجیتال روزانه در پلتفرم‌های مختلف تبلیغات دیجیتال مانند  Google Ad نظارت و اجرا می‌کند.

کارشناس پرفورمنس مارکتینگ: کارشناس پرفورمنس مارکتینگ، کمپین‌های SEO و SEM را مدیریت می‌کند تا منجر به فروش و سرنخ شود.

مدیر شبکه‌های اجتماعی: مدیر شبکه‌های اجتماعی، استراتژی کلی بازاریابی شبکه‌های اجتماعی را برای کسب و کار برنامه‌ریزی و مدیریت می‌کند.

تحلیلگر دیجیتال مارکتینگ: تحلیلگر دیجیتال مارکتینگ عملکرد را در تمام کانال‌های دیجیتال تجزیه و تحلیل می‌کند و گزارش‌های جامعی تولید می‌کند که توصیه‌هایی برای بهبود ارائه می‌دهد.

کارشناس ایمیل مارکتینگ: کارشناس ایمیل مارکتینگ، گردش کار اتوماسیون بازاریابی و کمپین‌های ایمیل مارکتینگ را مدیریت و اجرا می‌کند.

کپی رایتر: کپی (متن جذاب برای تبلیغ) محصول، محتوای وبلاگ، محتوای تبلیغاتی و هر محتوای دیگری که توسط تیم‌ها درخواست می‌شود را می‌نویسد.

طراح گرافیک: طراح گرافیک برای تبلیغات دیجیتال، محتوای رسانه‌های اجتماعی، محتوای وبلاگ و هر گرافیک دیگری که توسط تیم‌ها درخواست می‌شود طراحی می‌کند.

توسعه دهنده وب: توسعه دهنده وب از توسعه وب سایت و سفارشی سازی‌های مورد نیاز تیم‌های بازاریابی پشتیبانی می‌کند.

چگونه می‌توان ساختار تیم دیجیتال مارکتینگ را تعیین کرد

راه‌های مختلفی برای تعیین ساختار تیم دیجیتال مارکتینگ وجود دارد. نحوه سازماندهی تیم بازاریابی دیجیتال به اندازه سازمان بستگی دارد. هرچه سازمان بزرگتر باشد، ساختار تیم پیچیده‌تر خواهد بود.
هر نقش باید به شکل T باشد و طیف وسیعی از رشته‌ها را درک کند، اما دارای دانش و مهارت‌های عمیق در یک یا دو رشته خاص باشد.
به عنوان مثال، یک مدیر شبکه‌های اجتماعی باید بداند که چگونه یک برنامه بازاریابی شبکه‌های اجتماعی در استراتژی کلی دیجیتال مارکتینگ قرار می‌گیرد.

ساختار تیم دیجیتال مارکتینگ برای استارتاپ‌ها و شرکت‌های کوچک

ساختار تیم دیجیتال مارکتینگ برای استارتاپ‌ها و شرکت‌های کوچک
  • صاحب کسب و کار
  • مدیر مارکتینگ
  • آژانس دیجیتال مارکتینگ /فریلنسرها (از بیرون شرکت)

در یک شرکت کوچک که در آن فقط یک پرسنل مارکتینگ یا صاحب کسب و کار وجود دارد که تک نفره همه چیز را اداره می‌کند، انتظار می‌رود که او تمام فعالیت‌های مارکتینگ شرکت را مدیریت کند.

اما اگر واقع بین باشیم، بعید است که یک بخش تک نفره بتواند کمپین‌های مارکتینگ را در تمام کانال‌های دیجیتال مارکتینگ اجرا کند. به احتمال زیاد، او فقط می‌تواند روی ۲ یا ۳ کانال دیجیتال مانند  SEO، رسانه‌های اجتماعی و نمایش تمرکز کند. او همچنین برای سایر ابتکارات بازاریابی دیجیتال مانند اتوماسیون بازاریابی، توسعه وب و بازاریابی محتوا به پشتیبانی یک آژانس دیجیتال مارکتینگ یا فریلنسرها نیاز دارد.

ساختار تیم دیجیتال مارکتینگ برای شرکت‌های متوسط

ساختار تیم دیجیتال مارکتینگ برای شرکت‌های متوسط
  • مدیر مارکتینگ
  • مدیر دیجیتال مارکتینگ
  • کارشناس تولید محتوا
  • کارشناس سئو
  • کارشناس تبلیغات
  • کارشناس شبکه‌های اجتماعی
  • تحلیل‌گر دیجیتال مارکتینگ
  • آژانس دیجیتال مارکتینگ (از بیرون شرکت)

برای یک تیم متوسط ​​متشکل از 3 تا 7 مارکتر، بخش بازاریابی می‌تواند از داشتن متخصصان دیجیتال مارکتینگ T شکل که برای تمرکز بر یک یا دو کانال دیجیتال تعیین شده‌اند، بهره‌مند شود.

کارشناسان به مدیر دیجیتال مارکتینگ گزارش می‌دهند و برای توسعه و اجرای استراتژی‌های بازاریابی یکپارچه با یکدیگر همکاری می‌کنند.

اگر شرکت، تولیدکننده محتوای داخلی، طراح گرافیک و توسعه دهنده وب نداشته باشد، بسیاری از کارها ممکن است همچنان نیاز به برون‌سپاری به آژانس‌های دیجیتال مارکتینگ و/یا فریلنسرها داشته باشند. برای مثال نوشتن محتوا، طراحی گرافیک، پروژه‌های توسعه وب

ساختار تیم دیجیتال مارکتینگ برای شرکت‌های بزرگ

ساختار تیم دیجیتال مارکتینگ برای شرکت‌های بزرگ

شرکت‌های بزرگی که بیش از 200 کارمند و گردش مالی سالانه بالایی دارند، به دلیل طیف گسترده‌ای از محصولات، دفاتر منطقه‌ای و عوامل متعدد بازار، ساختار تیم دیجیتال مارکتینگ پیچیده‌تری دارند.

آنها می‌توانند با مدل‌های زیر تیم دیجیتال مارکتینگ خودشان را ساختاربندی کنند:

  • ساختار متمرکز
  • ساختار غیر متمرکز
  • ساختار یکپارچه
  • ساختار جغرافیایی
  • ساختار مبتنی بر محصول
  • ساختار مبتنی بر بازار
  • ساختار مبتنی بر قیف فروش
  • ساختار مبتنی بر فرآیند
  • ساختار قابل انعطاف
  • ساختار عملکردی

هر ساختار دارای ویژگی‌ها، مزایا و معایب منحصر به فرد خود است. توجه به این نکته مهم است که برخی از ساختارهای تیم ممکن است بر اساس یک مدل متمرکز، غیرمتمرکز یا یکپارچه (متمرکز + غیرمتمرکز) عمل کنند.

ساختار متمرکز

ساختار متمرکز

مدل متمرکز جایی است که کارشناسان دیجیتال مارکتینگ در یک دپارتمان دیجیتال متمرکز هستند. تمامی کمپین‌های دیجیتال مارکتینگ از طریق این تیم اجرا می‌شود در حالی که سایر کمپین‌های بازاریابی مانند بازاریابی میدانی، روابط عمومی و رسانه‌های چاپی توسط تیم‌های بازاریابی غیر دیجیتال مجزا اجرا می‌شوند.

این مدل یک پاسخ رایج به موج سریع دیجیتال بود و تیم‌های دیجیتال جدید به سرعت برای انطباق با اقتصاد دیجیتال تشکیل شدند.

نقاط مثبت:

  • روشی کارآمد برای «مقابله» با تغییر سریع چشم‌انداز دیجیتال با راه‌اندازی بخش‌های دیجیتال جدید در مقابل آموزش تیم‌های بازاریابی موجود برای یادگیری دیجیتال مارکتینگ.
  • کارشناسان دیجیتال مارکتینگ در یک بخش مرکزی گرد هم می‌آیند که منجر به تبادل ایده‌ها و اجرای موثر کمپین‌های دیجیتال مارکتینگ می‌شود.
  • بخش‌های غیر دیجیتال می‌توانند از توسعه استراتژی دیجیتال، آموزش و پشتیبانی اجرای کمپین دیجیتال از تیم دیجیتال بهره ببرند.

نقاط منفی:

  • مشکل در ادغام رویکردهای بازاریابی سنتی و دیجیتال به دلیل ساختار متمایز از یکدیگر
  • تجربه متناقض مشتری در کانال‌های بازاریابی (سنتی و دیجیتال)

ساختار غیر متمرکز

ساختار غیر متمرکز

مدل غیرمتمرکز یک مدل جایگزین است که در آن کارشناسان دیجیتال مارکتینگ در تیم‌های مختلف محصول/جغرافیایی بدون تیم مدیریت دیجیتال مرکزی فعالیت می‌کنند.

این مدل در شرکت‌های با اندازه متوسط ​​تا بزرگ رایج است، که در آن به چند متخصص دیجیتال در هر تیم منطقه‌ای/محصول استقلال داده می‌شود تا طرح‌های دیجیتال مارکتینگ خودشان را راه‌اندازی کنند.

نقاط مثبت:

  • اجرای کارآمد کمپین‌های دیجیتال (مانند ایجاد لندینگ‌ها، راه اندازی کمپین‌های تبلیغاتی دیجیتال، سئو و غیره) زیرا هیچ تیم دیجیتال مرکزی برای گزارش یا درخواست تایید وجود ندارد.

نقاط منفی:

  • از نظر هماهنگی به موقع و کنترل مرکزی محدود است که منجر به پیام رسانی و برندینگ متناقض می‌شود
  • کارشناسان دیجیتال به دلیل عدم پذیرش سیاست‌های رهبران تیم و اعضا و درک محدود از بازدهی تلاش‌های دیجیتال مارکتینگ، با چالش‌هایی مواجه هستند

ساختار یکپارچه

ساختار یکپارچه

مدل یکپارچه هر دو مدل متمرکز و غیرمتمرکز را ترکیب می‌کند که در آن یک تیم مرکزی از کارشناسان دیجیتالی وجود دارد که بر استراتژی کلی دیجیتال مارکتینگ نظارت می‌کنند و آموزش و پشتیبانی را برای حوزه‌های کلیدی در بازاریابی دیجیتال (مانند SEO فنی، گوگل تگ منیجر، اتوماسیون بازاریابی) که توسط تیم‌های فردی به صورت روزانه اجرا نمی‌شوند، ارائه می‌دهند.

نقاط مثبت:

  • مقیاس پذیری بهتر، به ویژه زمانی که بازاریابان T شکل هستند و قادر به ایفای نقش‌های مکمل متعددی هستند.
  • تصمیم گیری با گزارش‌دهی نقش‌های اصلی به یک تیم دیجیتال مرکزی که در مورد استراتژی کلی دیجیتال مارکتینگ تصمیم می‌گیرد، ساده می‌شود.

نقاط منفی:

  • تیم‌ها ممکن است به شیوه‌ای پیچیده ساختاربندی شوند به گونه‌ای که در حوزه‌های شغلی با هم همپوشانی داشته باشند که منجر به کاهش بهره‌وری می‌شود.

ساختار جغرافیایی

ساختار جغرافیایی

ساختار جغرافیایی بخش‌های بازاریابی خود را به تیم‌های منطقه‌ای یا تیم‌های خاص برای هر کشور سازماندهی می‌کند و مدیران کشوری هر بخش یا منطقه را رهبری می‌کنند. این ساختار ممکن است متمرکز، غیرمتمرکز یا یکپارچه باشد که از شرکتی به شرکت دیگر متفاوت است. (مخصوص شرکت‌های بزرگ در سطح جهان و یا یک کشور)

نقاط مثبت:

  • دیدگاه‌های متنوع‌تر از تیم‌های مختص هر کشور، منجر به پیام‌های بازاریابی می‌شود که مخاطبان مختلف کشور می‌توانند بهتر با آن ارتباط برقرار کنند.

نقاط منفی:

  • درجاتی از تمرکززدایی اجتناب ناپذیر است که منجر به پیام رسانی متناقض و کمپین‌های رقابتی می‌شود.
  • یک مدل متمرکز در یک ساختار جغرافیایی به دلیل عدم استقلال و محدودیت‌های اعمال شده توسط تیم مرکزی، می‌تواند منجر به اجرای کندتر یا محدودتر شود.

ساختار مبتنی بر محصول

ساختار مبتنی بر محصول

این ساختار متشکل از تیم‌های بازاریابی است که در بخش‌های تک محصولی در یک سازمان با خطوط تولید متعدد اختصاص داده شده‌اند.

نقاط مثبت:

  • برای کسب‌وکارهایی با خطوط تولید عظیم و منابع محدود برای هر تیم بازاریابی، تشکیل تیم‌های بازاریابی جدید که ساختارهای تیم بازاریابی موجود را منعکس می‌کنند، می‌تواند زمان عرضه چندین محصول به بازار را کوتاه کند.

نقاط منفی:

  • ممکن است منجر به رقابت ناخواسته (مثلاً انتخاب کلمات کلیدی مشابه در کمپین‌های SEM) و منابع تکراری (مثلاً کاغذهای سفید و بروشورهایی با محتوای نسبتاً مشابه) شود.

ساختار مبتنی بر بازار

ساختار مبتنی بر بازار

این ساختار جایی است که تیم‌های بازاریابی حول بخش‌های بازار، دسته‌بندی‌های صنعت و انواع مشتریان (مانند پرسوناهای B2B، B2C) سازماندهی می‌شوند.

نقاط مثبت:

  • تمرکز بهتر برای تیم‌های بازاریابی، زیرا آنها می‌توانند بر تلاش‌های کمپین بازاریابی در حوزه تخصصی خود در هر بازار تمرکز کنند.

نقاط منفی:

  • مشابه ساختار مبتنی بر محصول، این ساختار ممکن است منجر به تکرار و رقابت ناخواسته شود.

ساختار مبتنی بر قیف فروش

ساختار مبتنی بر قیف فروش، تیم‌ها را در طول قیف خرید یا سفر مشتری در کنار هم جمع‌آوری می‌کند.

آگاهی => توجه/ارزیابی => خرید => وفاداری/حمایت یا TOFU، MOFU، BOFU، که نمایانگر – بالای قیف، وسط قیف و پایین قیف است.

برای مثال، تیم آگاهی، تبلیغات دیجیتال و کمپین‌های روابط عمومی را برای افزایش آگاهی از برند راه‌اندازی می‌کند، در حالی که تیم ارزیابی/تعامل، محتوا را برای جذب و تبدیل مشتریان ایجاد می‌کند، و تیم خرید بر بازاریابی محصول تمرکز می‌کند و لندینگ پیج وب‌سایت را برای ایجاد سرنخ/فروش بهینه می‌کند.

نقاط مثبت:

  • با در نظر گرفتن سفر مشتری به عنوان محور اصلی در بین تیم‌های بازاریابی مختلف، مشتری تجربه خرید آنلاین و آفلاین یکپارچه‌تری را تجربه می‌کند.
  • تخصص بیشتر و پویایی بهتر تیم در هر بخش، که منجر به بهره‌وری و نتایج بهتر در پروژه می‌شود.

نقاط منفی:

  • پیدا کردن مهارت‌ها و استعدادهای تخصصی دشوار است.
  • دسته‌های مختلفی از معیارها در سراسر قیف اندازه‌گیری می‌شوند و ممکن است در طول مسیر قطع ارتباط وجود داشته باشد.

ساختار مبتنی بر فرآیند

در یک ساختار مبتنی بر فرآیند، تیم‌های بازاریابی در طول فرآیند بازاریابی سازماندهی می‌شوند. فرآیندها از صنعتی به صنعت دیگر متفاوت است.

یک فرآیند بازاریابی B2B ممکن است از مرحله توسعه محتوا شروع شود، سپس از تولید سرنخ و با پرورش سرنخ از طریق یک پلتفرم CRM یا اتوماسیون بازاریابی به پایان برسد.

فرآیند بازاریابی تجارت الکترونیک ممکن است با ایجاد تقاضا (از طریق رسانه‌های اجتماعی، روابط عمومی، سئو، بازارها و تبلیغات)، تا بهینه‌سازی نرخ تبدیل و تعامل با مشتری آغاز شود.

نقاط مثبت:

  • به‌راحتی زمانی که فرآیند کسب‌وکار و استراتژی‌های کسب‌وکار در حال اجرا هستند، قابل پذیرش است.

نقاط منفی:

  • ساختار سفت و سخت، و در نتیجه اصطکاک در ارتباطات بین بخش‌های مختلف

ساختار منعطف

ساختارهای انعطاف‌پذیر به مدل‌های سازمانی اطلاق می‌شود که مسطح و فلت هستند و سلسله مراتب کمی در میان آنها وجود داشته باشد (یا کلا وجود نداشته باشد)، زیرا بازاریابان نقش‌های مختلفی را در صورت نیاز و در مواقع مورد نیاز به عهده می‌گیرند.
به عنوان مثال، در یک تیم سه نفره با یک مدیر دیجیتال مارکتینگ و دو مدیر اجرایی، مدیر دیجیتال مارکتینگ ممکن است روی کمپین‌های SEO/SEM و PR کار کند در حالی که مدیران اجرایی روی کمپین‌های بازاریابی رسانه‌های اجتماعی و تبلیغات دیجیتال کار می‌کنند و نقش‌هایشان را در کمپین‌های مختلف بازاریابی محصول عوض می‌کنند.

نقاط مثبت:

  • تصمیم‌گیری کارآمدتر، که ممکن است در سایر ساختارهای سلسله مراتبی محدودتر باشد

نقاط منفی:

  • گاهی اوقات، ممکن است تصمیم‌گیری در مورد اینکه چه کسی چه کاری انجام دهد، مشکل باشد

ساختار کاربردی

ساختار کاربردی، تیم را با نظم و انضباط بازاریابی و تخصص سازماندهی می‌کندو بسیار شبیه ساختار تیم آژانس دیجیتال مارکتینگ است (اما بدون مدیر اکانت ، برنامه‌ریزان دیجیتال و مدیران پروژه).

برخی از شرکت‌های بزرگ دارای یک تیم مرکزی هستند که متخصصان دیجیتال را در خود جای داده و مانند یک آژانس دیجیتال داخلی (با مدیران اکانت، برنامه‌ریزان دیجیتال و نقش‌های مدیر پروژه) عمل می‌کنند.

نقاط مثبت:

  • متخصصان دیجیتال در هر عملکرد مربوطه می‌توانند از کمپین‌های تخصصی (به عنوان مثال سئو تکنیکال و تجزیه و تحلیل دیجیتال مارکتینگ) پشتیبانی کنند و همچنین به توسعه کلی استراتژی‌های دیجیتال مارکتینگ جامع کمک کنند.

نقاط منفی:

  • یافتن بازاریابان دیجیتال T شکل (متخصصانی با دانش عمیق در یک یا دو کانال که در مورد طیف گسترده بازاریابی نیز آگاه هستند) می‌تواند چالش برانگیز باشد.
  • تیم‌های متمایز توسط کانال‌های خاص می‌توانند منجر به دیدگاه‌های محدودی شوند که برخلاف یک استراتژی دیجیتال مارکتینگ جامع‌تر و همه جانبه در حال توسعه است.
چالش ها و ملاحظات

چالش‌هایی که بسیاری از سازمان‌ها در جمع‌آوری تیم‌های بازاریابی قوی و چابک با آن‌ها مواجه هستند، از تحمیل نظر مدیران میان رده و کارکنان گرفته تا محدودیت‌های بودجه و منابع، یکپارچه‌سازی بخش‌ها و سیستم‌ها/فرایندها، و آموزش برای رفع شکاف‌های مهارت‌های بازاریابی دیجیتال را شامل می‌شود.

در پایان، مهم نیست که ساختار تیم دیجیتال مارکتینگ چگونه است یا فرآیندها چیست، بلکه مهم این است که آیا افراد و سیستم‌های آن در تطبیق و ارائه اهداف تجاری به اندازه کافی ماهر و چابک هستند و در عین حال، یک تجربه مشتری یکپارچه را ارائه می‌دهند (مشتری محوری) یا خیر.

ساختار تیم دیجیتال مارکتینگ شما چگونه است و آیا به نظر شما کاربرد لازم را دارد؟

از همین نویسنده: