کارآفرینی برای افراد ضعیف نیست. البته، هیجان ایجاد یک کسب و کار مؤثر، کار کردن بر اساس شرایط خود و لذت بردن از آزادی مالی، بسیار زیاد است. با این حال، تبدیل ایده شما به یک تجارت سودآور کار ساده‌ای نیست.

موانع زیادی در راه شما وجود خواهد داشت و بسته به ایده کسب و کار شما، ممکن است ماه‌ها یا سال‌ها طول بکشد تا بر این چالش‌ها غلبه کنید و به خط پایان برسید. متأسفانه، بیشتر کارآفرینان هرگز طعم موفقیت را نمی‌چشند. طبق گزارش هاروارد بیزینس ریویو، نزدیک به 75 درصد استارت آپ‌ها شکست می‌خورند.

اما خبر خوب: لزومی ندارد که کسب و کار شما هم یک قربانی دیگر باشد. در این پست، پنج مرحله کارآفرینی و مشکلات رایجی که باید در هر کدام از آنها اجتناب کنید را یاد خواهید گرفت. همچنین نمونه‌های واقعی کارآفرینان را در هر مرحله خواهید دید.

پنج مرحله کارآفرینی چیست؟

“پنج مرحله کارآفرینی” یک چارچوب ساده است که به بنیانگذاران جدید کمک می‌کند تا کارآفرینی را درک کنند. مراحل شامل ایده پردازی، برنامه ریزی، اجرا، مقیاس بندی و رشد تصاعدی است.

کارآفرینی

پنج مرحله کارآفرینی

شروع یک کسب و کار ممکن است دلهره آور باشد. مخصوصا اگر فرآیند کارآفرینی را بدون داشتن یک نقشه راه شروع کرده باشید.

پنج مرحله کارآفرینی، سفر کارآفرینی را به بخش‌های قابل مدیریت‌تری تقسیم می‌کند. هر مرحله از شرکت کارآفرینی شما با چالش‌های منحصر به فردی همراه خواهد بود. همچنین باید مراحل خاصی را برای موفقیت کسب و کار خود انجام دهید.

در زیر، پنج مرحله کارآفرینی و چالش‌های رایجی که در هر مرحله باید انتظار داشت را بررسی می‌کنیم:

مرحله 1: ایده پردازی

ایده پردازی اولین مرحله از هر سفر کارآفرینی است. هدف در اینجا شناسایی و تایید یک ایده تجاری سودآور است.

در اینجا سه ​​روش متداول کارآفرینان برای توسعه ایده آورده شده است:

  • با توجه به چیزی که آنها به آن علاقه دارند. برای مثال به فیل نایت، بنیانگذار نایک مراجعه کنید. علاقه او به کفش و ورزش به شدت بر تصمیم او برای راه اندازی شرکت کفش ورزشی تأثیر گذاشت.
  • شناسایی یک مشکل در بازار موجود ایده Uber اینگونه شکل گرفت. تراویس کالانیک و گرت کمپ در حال بازگشت از یک کنفرانس فناوری سالانه LeWeb بودند. یک شب سرد زمستانی بود و متأسفانه نتوانستند تاکسی بگیرند. بنابراین آنها از خود پرسیدند: “اگر می‌توانستید از تلفن خود درخواست سواری کنید چه؟” بقیه اش را هم که حتما می‌دانید.
  • تمرکز بر بازارهای خاص  niche markets. بازار گوشه بخش کوچکی از یک بازار بزرگ و تثبیت شده است. به عنوان مثال، Jacamo یک شرکت خرده‌فروشی لباس است که مردان بزرگ‌تر (و قد بلندتر) را هدف قرار می‌دهد که معمولاً برای یافتن لباس‌های بزرگ و مد روز تلاش می‌کنند.

پس از یک جلسه طوفان فکری اولیه، باید دامنه انتخاب خود را محدود کنید و روی یک ایده تمرکز کنید. در زیر توضیح خواهیم داد که چگونه می توانید کانسپت‌ها را تأیید کنید.

اعتبار سنجی ایده

اطمینان از دوام ایده شما ضروری است. هنگامی که نیاز بازار به محصول خود را تأیید می‌کنید، از خطر ریختن منابع خود به پای یک ایده تجاری احمقانه جلوگیری می‌کنید.

بیشتر کارآفرینان این مرحله مهم را نادیده می‌گیرند. آنها بدون تایید فرضیه خود فرض می‌کنند که بازاری برای محصولشان وجود دارد. نتیجه؟ آن‌ها محصولی می‌سازند که هیچ‌کس نمی‌خواهد و باعث می‌شود کسب‌وکارشان در دوران نوزادی از بین برود.

گزارش CB Insights نشان می‌دهد که این یکی از دلایل اصلی شکست کسب‌وکارها است. همین اشتباه را تکرار نکنید. اگر از پتانسیل بازار برای ایده خود مطمئن نیستید، قبل از اختصاص منابع به آن دو بار فکر کنید.



چگونه ایده کسب و کار خود را تأیید کنید

یکی از راه‌های اعتبارسنجی ایده، ارزیابی عملکرد کسب‌وکارهای مشابه است. یک مثال کامل چانتی است.

 Chanty یک برنامه ارتباطی و همکاری تیمی است که با شرکت هایی مانند Slack روبه رو شد. وقتی چانتی وارد صحنه شد، اسلک از قبل بر بازار تسلط داشت و میلیون‌ها دلار درآمد داشت. این امر به دیمیترو اوکونیف، بنیانگذار چانتی ثابت کرد که آنها می توانند بخشی از بازار را بدست آورند.

همچنین می‌توانید ایده‌های خود را در طول بحث با افراد مورد اعتماد خود تأیید کنید. همانطور که دیوید دارونین، بنیانگذار  Hotjar، می‌گوید، «مرحله اول اعتبارسنجی یک ایده، دسترسی به شبکه افراد نزدیک شما و سنجش پاسخ است. این کار با سوال کردن از دوستان و خانواده‌ای که همیشه می‌خواهند با شما خوب باشند متفاوت است.

روش راه اندازی ناب همچنین یک رویکرد جامع برای آزمایش ایده‌های تجاری ارائه می‌دهد. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد استارت آپ ناب، کتاب کارآفرین اریک ریس را بخوانید.

مرحله 2: برنامه ریزی

همانطور که معماران برای ساختن یک ساختمان جدید به طرح‌های ساختمانی نیاز دارند، کارآفرینان نیز برای ایجاد کسب و کارهای موفق به طرح‌های تجاری نیاز دارند.

توسعه یک طرح تجاری به شما کمک می‌کند تا هزینه‌ها را برآورد کنید، خطرات را شناسایی کنید و اقدامات کاهش ریسک را برنامه‌ریزی کنید. اگر به دنبال سرمایه گذار در شرکت خود هستید، یک طرح تجاری مکتوب حتی ضروری‌تر است. سرمایه گذاران بالقوه می‌خواهند ببینند که شما تا چه حد آینده کسب و کار خود را تصور کرده‌اید.

به همین دلیل، در برنامه خود زیاد فکر کنید، سندی کامل ایجاد کنید و اهداف بلندمدت خود را در نظر بگیرید.

توجه داشته باشید که قبل از شروع به ساختن کسب و کار خود نیازی به نوشتن یک طرح کسب و کار 37 صفحه‌ای یا پیش بینی 15 ساله ندارید. همانطور که مارک زاکربرگ گفت: “ایده ها به طور کامل شکل نمی‌گیرند. فقط وقتی روی آنها کار می‌کنید واضح‌تر می‌شوند. فقط باید شروع کنی.»

مرحله 3: اجرا

مانند هواپیمایی که روی باند فرودگاه گیر کرده است، بسیاری از کارآفرینان نوپا اغلب مقداری حرکت می‌کنند، اما هرگز از زمین بلند نمی‌شوند. در نتیجه، بسیاری از ایده‌های نوآورانه هرگز به واقعیت تبدیل نمی‌شوند.

واقعیت این است که ایده‌ها فراوان هستند، اما اجرای ایده کمیاب است. برای موفقیت، باید در اجرای یک برنامه ماهر شوید.

حداقل یک بار در روز، یک ایده تجاری عالی (اغلب web3) می شنوم. اما بعد به مردم می‌گویم – عالی است، شما یک ایده عالی دارید. حالا باید آن را اجرا کنید!

اکثر مردم در این مرحله شکست می‌خورند و نمی‌توانند یک ایده عالی را به اجرای عالی تبدیل کنند – این چیزی است که واقعاً مهم است.

— برایان دی ایوانز (@BrianDEvans)

راه اندازی یک کسب و کار خطرناک و ترسناک است. و این احساس عدم اطمینان – ترس از شکست و اشتباه کردن، یکی از دلایل اصلی تردید کارآفرینان در اجرای آن است.

اگر ایده بزرگ خود را شناسایی و برنامه‌ریزی کرده باشید، احتمالاً همزمان این دو عبارت در ذهنتان می‌چرخد “اگه بشه چی میشه” و “اگه نشد چی”.

شما تنها نیستید. بنیانگذارانی مانند Dmytro Okunyev نیز این احساسات متفاوت را داشتند.

من خیلی مطمئن نبودم که ایده‌ام عملی شود، اما قدم به قدم، برد کوچک به برد کوچک، این اعتماد به نفس را به دست آوردم.

اکنون جزو بهترین پلتفرم‌های ارتباطی هستیم.#chanty #نرم افزار #بازاریابی

— Dmytro Okunyev (@dmytrookunyev)

امروز، چانتی در حال پیشرفت است زیرا دیمیترو شجاعت به خرج داد تا با وجود ابهامات، برنامه‌هایش را پیش ببرد.

بنابراین، بدانید که طرح شما بی‌خطر نیست. شما اشتباه خواهید کرد. اما همانطور که نمی‌توانید با قایقی که به اسکله بسته شده پارو بزنید، تا زمانی که اشتباهات خود را شناسایی و با آنها مقابله نکنید نمی‌توانید کسب و کار خود را به سمت پیشرفت هدایت کنید.


همانطور که مارک زاکربرگ توضیح می‌دهد: “حتی به خود زحمت ندهید که از اشتباهات اجتناب کنید زیرا اشتباهات زیادی خواهید داشت. نکته مهم در واقع این است که به سرعت از هر اشتباهی که مرتکب می‌شوید یاد بگیرید و تسلیم نشوید.”

حرکت خیلی آهسته یا خیلی سریع خطرناک است. بنابراین احتیاط در هر صورت ضروری است. باید بدانید چه زمانی سریع اقدام کنید، کمال‌گرایی را از خود دور کنید و بدانید چه زمانی باید سرعت خود را کاهش دهید.

نتیجه نهایی: کسب و کار، آزمون و خطا است. با این حقیقت صلح کنید که اشتباه خواهید کرد. شرط بندی‌های کوچک محاسبه شده را انجام دهید. از شکست‌های ناشی از آن درس بگیرید و به جلو حرکت کنید.

اگر به ایده خود اعتقاد دارید، آن را آزمایش کرده‌اید، می‌دانید که زمان بندی آن مناسب است و تیم خود را جمع‌آوری کرده‌اید، پس شروع کنید!

مرحله 4: مقیاس بندی

در این مرحله، کسب‌وکارتان را با موفقیت راه‌اندازی کرده‌اید، به تناسب محصول با بازار دست یافته‌اید، و فروش ثابت است – اما کسب‌وکار شما به آن نقطه‌ای که تصور می‌کردید نرسیده است. شما تمایل دارید سریعتر گسترش پیدا کنید.

بنابراین با یک سوال مهم روبرو هستید: “آیا باید سرمایه گذاران خارجی بیاورید و سهام خود را آزاد کنید یا اینکه خودتان با هزینه کم روی کسب و کارتان سرمایه‌گذاری کنید، به عنوان مثال از طریق پس انداز شخصی، وام یا تامین مالی مشتری؟”

بنیان‌گذاران شرکت‌های موفق اغلب در روزهای اولیه خودشان سرمایه‌گذاری می‌کنند (بوت استرپ)، اما در نهایت سرمایه‌گذاری خارجی را می‌پذیرند.
بوت استرپینگ نیاز به تلاش زیادی از جانب شما دارد. این یعنی تحمل استرس بیشتر از یک شرکتی که سرمایه گذار خارجی دارد.

 Bootstrapping  جنبه مثبت بزرگی دارد اما گاهی اوقات نادیده گرفته می‌شود. علاوه بر کنترل کامل کسب و کارتان، کمبود سرمایه شما را وادار می‌کند تا راه‌های هوشمندانه‌ای برای رشد شرکت خود بیابید.

بودجه سنگین، مشکلاتی را که باید برای بنیانگذاران آشکار باشد، پوشش می‌دهد. اما همین قضیه گاهی اوقات منجر به مرگ استارتاپ می‌شود. از طرف دیگر، رشد شتابان یکی از مزایای عمده‌ای است که استارت آپ های تحت حمایت سرمایه گذار از آن بهره‌مند می‌شوند. GitHub، یک سرویس میزبانی اینترنتی برای توسعه نرم‌افزار، نمونه‌ای از کسب‌وکاری است که به لطف سرمایه‌گذاری خارجی، به سرعت گسترش یافت.

تام پرستون ورنر، کریس وانسترث و پی جی هایت GitHub را در سال 2008 تاسیس کردند و به مدت چهار سال آن را تامین مالی کردند. در سال 2012، آنها اولین سرمایه گذاری VC خود را به مبلغ 100 میلیون دلار دریافت کردند و 250 میلیون دلار دیگر را در سال 2015 به دست آوردند. تا اکتبر 2018، درآمد تکراری سالانه آنها بین 200 تا 300 میلیون دلار بود. مایکروسافت در همان سال GitHub را به قیمت 7.5 میلیارد دلار خریداری کرد.


خواه بوت استرپ باشد یا حمایت سرمایه گذاران، سه عامل برای گسترش سریع کسب و کار شما بسیار مهم است:

  • ساختن سیستم‌های موثر: یک سیستم، ساختاری است که بدون حضور یا نظارت شما به اجرای روان تجارت شما کمک می‌کند. این سیستم‌ها به وضوح نحوه عملکرد شرکت شما را مشخص می‌کنند.
  • یادگیری رهبری: یاد بگیرید که یک تصویر ذهنی از آینده را برای تیمتان ترسیم کنید. شما باید بتوانید دیگران را تشویق کنید تا عمل کنند. به این ترتیب، از استعدادها و تجربیات دیگران برای دستیابی به نتایج استفاده می‌کنید. به تنهایی، مسیر زیادی را نمی‌توانید پیش بروید.
  • سودآوری خود را دنبال کنید: نباید تنها روی افزایش فروش تمرکز کنید. در عوض، با وسواس، حاشیه سود خود را دنبال کنید و راه‌هایی برای افزایش آنها در نظر بگیرید.

مرحله 5: رشد تصاعدی

رشد تصاعدی، فصلی از رشد سریع است که شرکت‌ها با مقیاس‌پذیری آن را تجربه می‌کنند. به طور خاص، طبق گزارش مجمع جهانی اقتصاد، یک سازمان زمانی که نرخ رشد سالانه مرکب (CAGR) از 40 درصد فراتر رود و حداقل برای یک سال در این حالت باقی بماند، رشد فوق العاده‌ای را تجربه می‌کند.

شرکت‌های “رشد عادی” CAGR 20٪ دارند. شرکت های “رشد سریع” CAGR بین 20 تا 40 درصد دارند. برخی از شرکت هایی که به رشد تصاعدی دست یافته‌اند عبارتند از : Amazon، Slack، Stripe، Zoom، Uber و Bolt.

دستیابی به رشد بیش از حد مطلوب اما چالش برانگیز است. یکی از مشکلات رایج، خطر فرسودگی کارمندان در اثر کار بیش از حد است. یک دوره طولانی بی سود بودن یکی دیگر از چالش‌های رایج است.

به عنوان مثال، آمازون در 20 سال اول خود سودآور نبود. فقط در اواسط دهه 2010 سودآور شد. اگر سرمایه گذاران از تزریق پول نقد به آمازون خارج می‌شدند یا آن را متوقف می‌کردند، سقوط آن اجتناب ناپذیر بود.

با این حال، برد استون در کتاب تحسین‌شده‌اش، “فروشگاه همه چیز”، می‌نویسد: «جف آنقدر از سهامدارانش ایمان به دست آورده بود که سرمایه‌گذاران [مایل بودند] صبورانه منتظر روزی باشند که او تصمیم بگیرد رشد خود را کند کند و سود سالمی را پرورش دهد».

برای ورود به این مرحله از رشد نمایی، روی سه عامل زیر تمرکز کنید:

نوآوری محصول
رشد تصاعدی تقاضا محور است. بنابراین فقط زمانی به آن می‌رسید که محصولی را بسازید که مشتریان آن را دوست داشته باشند.

مشتری مداری یک وسواس برای (همه) مشاغل با رشد تصاعدی است، نه فقط یک “ارزش اصلی” که به دیوار شرکت آویزان می‌شود. آنها دائماً از همدلی، داده‌ها و بازخورد مشتریان برای ساخت بهترین محصولات استفاده می‌کنند.

سیستم های چابک و مقیاس پذیر

آنچه شما را به 10 میلیون دلار رساند، شما را به 900 میلیون دلار نمی‌رساند. سیستم‌هایی که کسب و کارهای کوچک را به طور موثر اداره می‌کنند، از رشد تصاعدی شما پشتیبانی نمی‌کنند.

اوبر مجبور شد چندین بار فرآیند استخدام راننده خود را اصلاح کند تا از رشد تصاعدی خود پشتیبانی کند. تا سال 2013، رانندگانی که قصد داشتند در اوبر ثبت‌نام کنند باید برای تکمیل مدارک به یک دفتر محلی مراجعه می‌کردند. سپس این فرآیند به یک درخواست آنلاین تبدیل شد که به رانندگان اجازه می داد بدون مراجعه به دفتر محلی ثبت نام کنند.

و هنگامی که آنها گسترش بین المللی را آغاز کردند، شرکت مجبور شد فرآیند دیگری را برای تطبیق با تفاوت‌های مقررات در کشورهای میزبان طراحی کند.

یک تیم اصلی

رشد تصاعدی توسط تلاش تصاعدی هدایت می‌شود. به همین دلیل است که ساعات کاری طولانی در این شرکت‌ها‌ معمول است. این کار سخت است و اگر تیمی نداشته باشید که مانند شما مشتاق باشد و به ماموریت شما ایمان داشته باشد، راه دوری نمی‌روید.

هر کاری که انجام می‌دهید، سعی نکنید خیلی سریع به رشد تصاعدی خود برسید. شرکت‌هایی که سعی می‌کنند زودتر از موعد ظرفیت خود را افزایش دهند، اغلب توانایی‌های عملیاتی خود را به حداکثر می‌رسانند، سطح استرس خود را افزایش می‌دهند و به شهرت تجاری خود لطمه می‌زنند.

بزرگ فکر کنید

نکته اصلی این است: اگر ایده‌ای برای محصولی دارید که به مردم در حل مشکلشان کمک می‌کند، آن را نادیده نگیرید. امتحانش کنید. تکرار کنید تا زمانی که محصول متناسب با بازار را بدست آورید. آن را با یک استراتژی تجاری برنامه‌ریزی شده، یک تیم اختصاصی و گروهی از مربیان مجرب ترکیب کنید، و کسب و کار شما می‌تواند به یک داستان موفقیت بزرگ تبدیل شود.

روند رشد سخت و دردناک خواهد بود. و گاهی اوقات، افراد نزدیک به شما متوجه تصویر ذهنی شما نمی‌شوند.

همانطور که استیو جابز می گوید: “کسانی که به اندازه کافی دیوانه هستند که فکر می‌کنند می‌توانند جهان را تغییر دهند، همان‌هایی هستند که این کار را می‌کنند.”

از همین نویسنده: